چون از اپم خوشم نمیاد کسیو دعوت نمیکنم

ببخشید

سلام به روی ماهتون.

به چشمون سیاهتون.

چطول مطولید جیگیلیا خودم؟ خوش میگذرونید حسابی .

 منم ای به لطف خدا دارم خوش میگذرونم. تنها کاری که امسال کردم این بود که خودمو بندازم خونه خاله و دایی به مدت زیاد. بعد تازه اگه خجالت بکشم برگردم خونه.

وو یی هوا خیلییییییییییی گرمه بابا. احساس کردم امسال تابستون حال میکنم ولی نشد مگه میزارن. برنامه ریزی کردم برای مهر به بعد گفتم پیش که نمیخوام بخونم. ولی پدر گرام فرمودند باید پیش بخونم. و تمامی برنامه های بنده بهم خورد.

خلاصه اپ نکردم حالا هم که اپ کردم دارم چرت و پرت میگم.

راستی یه چی بگم باحاله. نمیدونم شنیدید توی تهران شهرک غرب یه میدونی هست که شبا دخترا با پسرا با ماشیناشون دور میدون میچرخن تا با هم دوست شن. کار مزخرفیه اما خیلی باحاله. کرجم که رفته بودم همین طوری بود. یه بلواری به اسم بلوار ماهان داره. خلاصه خالم نشست پشت ماشین گفت بشین بریم بگردیم. ولی خدایی قصد اون کارو نداشتیم .تا نشستم جلو خاله بزرگمپرید گفت برو عقب منم میام. ووییییییی. خلاصه رفتیم. کر خنده بود یه پرایدی بود که ۳ تا دختر توش بودن بعد اون وقت یه پرادو  و BMW. بنز . مزدا هر 4تا شون دنبال یه پرایدبودن. هی میچرخیدن. خلوت بود چون ساعت 6 بود. ما تقریبا جاهای کرج و با ماشین یه دوری زدیم همش اینا رو میدیدم. حیفا اگه خاله بزرگم نبود ما هم میرفتیم تو کار. جالبیش اینجا بود که وقتی یکی از پسرا میرفت دنبال دخترا اون یکی پسره راه میونبر(میونبور) میزد که از جلو برسه به دخترا. خیلی حال میدادا نه؟

خدا جوانان ما را به راه راست هدایت فرماید

وای یه چیزی تعریف کنم که کلی خندیدم سرش. دیروز با دوستم اومدم دم مترو که ماشین سوار شم. ۳تا بودیم یکی از دوستام که گفت ببینید این خانومه از پشت مثل خانوم ...(معلم عکاسیمون) داره راه میره. منم برگردشتم ببینمش دیدم عین یه سیب نصف شده. نیمرخش که اینطوری بود. منم خوشحال دوییدم گفتم اهای خانوم کجا کجا .ووییییییییییی برگشت دیدم اون نیست . خانومم که یه کم شاس میزد گفت میرم پیروزی . بنده خدا نفهمیده بود که من اشباش گرفتم.

من که کلی خندیدم. ولی خدایی خیلی باحاله یکی رو با یکی دیگه اشتباه بگیری

منتظر یه اپ تولد ازم باشید.

فعلنات

ب

و

و

س