خدایا چاکرتمممممممممممممممممممممممممممممم.
ووایییییییییییییییی سلام برو بچ.
نمیدونم چه جوری بگم 
چه قد خوشالم.
خیلیییییییییییییییییییییییی . ذوقم اندازه ذوقیه که فهمیدم میرم مکه.
فقط کسایی درک میکنن که کنکور 
قبول شدن.
کی اخه باورش میشد منننننننن نخونده
کنکور قبول شم.
همین الان تو سایت سنجش دیدم. نتونستم نگم.
خیلیییییییییییییییییییی باحاله ها.
البته معلمم گفت خیلی ذوق نکن
چون مر حله دوم مونده
.
بازم دعا کنید برام.
دوچتون دارم
چه خوش میگذره امشب.
به به . سلام علیکم خواهرا و برادرا
احوالات شما چیطوله؟
.
همین جور که اپمو میخونید باید دست بزنید
فقط محکم نزنید که مامیتون فک کن
خل شدیدا.
اخه امروز تقلد
میگم حالا تولد کیه .
گاماس گاماس بابا.
یه روزی از روزای 
خدا یه پسر خوشملی به دنیا اومد اما حیف
هر روز که میگذشت
موهاش کمتر میشد 
و
بیریخت تر میشد. الهی دلم میسوزه براش.
خلاصه کچل نام گرفته شد . به دلیل اینکه خودش از این اسم راضی نبود اسم خود را
گیس بریده 
نامید.
اهان یادم رفت 29 مرداد یهو از دل مامانش پرید بیرون. 
خلاصه هی بزرگ و بزرگ تر شد تا جایی که وقت دانشگاش
رسید.
میخواد در اینده مشابه
برج ایفلو
ولی با
کمی تغییر ارتفاع که فقط
دست کودکان به ان میرسد را بسازد.
در وبلاگ نویسی به جای بسیار خوبی
رسیده و هم اکنون
سرپرست
وبلاگ نویسان است( شوخیه)
ولی ماشالا
نظرات ترکانده میشود هنگام اپ کردن ایشان.
و در این هنگام بنده ایشان را به عنوان برادر
خود برگزیده ام. 
بسه دیگه بیوگرافیش و گفتم تا همینم کلیه.
خو باید وارد مراسم شیم.
اماده
اول از همه یه جیغ بنفش به افتخار داداشم.
اهای میگم جیغ 
اینا فقط نوشته نیس باید پشت کامی خود این کار ها را انجام دهید.
ماشا ا... عجب تیپی . عجب قیافه ای . هزار الله اکبر عین یه قرص ماه میمونه.
دست دست . دست و هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
بیا وسط چرا نشستی.
داره قلیون میکشه
.پشو بیا یه قری بده 
میگم سوسکی و کاملیا الان وقتشه یه خودی از خودتون نشون بدیدا.
پشو میگمممممممممممممممم.
امشب داداشم باید کلی حال کنه از تولدش. اهان خودشه. بابا اینا کمر یا شا فنره.
باشه بابا میرسیم به کیک .
اول کیک بعد کادو 
یا اول کادوبعد کیک.
راستی یادم رفت هر کی کادو نیورده باشه کیک نمیخوره ها.
هان چیه . ؟؟!؟!؟! اینجا خستگی معنی نداره ها. کیک میخوای باید بترکونی اینجا رو.
اومدم بابا. برم کیک بیارم.
بچه ها به بزرگی خودتون ببخشید پول نداشتم کیک گونده(میدونم گنده) بگیرم.
همینم که گرفتم مردممحلمون کمک کردن.
خودش که حالیش نیس .
برای برگزاری مراسمی با شکوه تر و کیکی بزرگتر در اینده به
کمک های مردی شما نیازمندیم.
اوردم. بابا. به به چه خوشمله کیکش . انتخاب خودمه ها.
بخورید . بخورید . نوش جونتون. ولی زیاد نخورید میخوام
بزرام واسه تولد سال دیگش.
کیک تولد داداشم باید گونده تر از این باشه.
بسه بابا با این همه کیک که میخورید جایی برای میوه ها و بستنی نداریدا
بسه دیگه میخوام برم سراغ کادو.
کادو ؟؟؟؟؟ زرنگید کادوشو خودم شخصا میدم بهش.
اخه تکه. نمیخوام کسی بفهمه .
اخه حسودی میکنید اون وقت من مجبورم واسه همتون تولد بگیرم.
خوش به حالش این همه کادو .
ووییییییییییییی پاهام درد گرفت
کلی واسه این تولد راه رفتم و قر دادم . دیگه نمیتونم.
میگم نمیخواین برین خونه هاتون.
جیگر همتون اینجا ماله خودتونه.
ایشالا داداشم کلی عمر کنه تا چش حسوداش بترکه
بسه حالا دیگه خودتون گیر میهرداد.
تولدتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارک تک داداش خودم.
تولد تولد تولدت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
گفتنیست که روز تولدداداشیم ۲۹ مرداد میباشدو
به دلیله اینکه بنده اون روز نیستم حالا برایش تولدگرفتم
دوستوووووووووووووووووون دارم هوارتا
میدونم کلی خوشتون اومد از اپم
چون از اپم خوشم نمیاد کسیو دعوت نمیکنم
ببخشید
سلام به روی ماهتون.
به چشمون سیاهتون.
چطول مطولید جیگیلیا خودم؟ خوش میگذرونید حسابی .
منم ای به لطف خدا دارم خوش میگذرونم. تنها کاری که امسال کردم این بود که خودمو بندازم خونه خاله و دایی به مدت زیاد. بعد تازه اگه خجالت بکشم برگردم خونه.
وو یی هوا خیلییییییییییی گرمه بابا. احساس کردم امسال تابستون حال میکنم ولی نشد مگه میزارن. برنامه ریزی کردم برای مهر به بعد گفتم پیش که نمیخوام بخونم. ولی پدر گرام فرمودند باید پیش
بخونم. و تمامی برنامه های بنده بهم خورد.
خلاصه اپ نکردم حالا هم که اپ کردم دارم چرت و پرت میگم.
راستی یه چی بگم باحاله. نمیدونم شنیدید توی تهران شهرک غرب یه میدونی هست که شبا دخترا با پسرا با ماشیناشون دور میدون میچرخن تا با هم دوست شن. کار مزخرفیه اما خیلی باحاله. کرجم که رفته بودم همین طوری بود. یه بلواری به اسم بلوار ماهان داره. خلاصه خالم نشست پشت ماشین گفت بشین بریم بگردیم. ولی خدایی قصد اون کارو نداشتیم .تا نشستم جلو خاله بزرگمپرید گفت برو عقب منم میام. ووییییییی. خلاصه رفتیم. کر خنده بود یه پرایدی بود که ۳ تا دختر توش بودن بعد اون وقت یه پرادو و BMW. بنز . مزدا هر 4تا شون دنبال یه پرایدبودن. هی میچرخیدن. خلوت بود چون ساعت 6 بود. ما تقریبا جاهای کرج و با ماشین یه دوری زدیم همش اینا رو میدیدم. حیفا اگه خاله بزرگم نبود ما هم میرفتیم تو کار. جالبیش اینجا بود که وقتی یکی از پسرا میرفت دنبال دخترا اون یکی پسره راه میونبر(میونبور) میزد که از جلو برسه به دخترا. خیلی حال میدادا نه؟
خدا جوانان ما را به راه راست هدایت فرماید
وای یه چیزی تعریف کنم که کلی خندیدم سرش. دیروز با دوستم اومدم دم مترو که ماشین سوار شم. ۳تا بودیم یکی از دوستام که گفت ببینید این خانومه از پشت مثل خانوم ...(معلم عکاسیمون) داره راه میره. منم برگردشتم ببینمش دیدم عین یه سیب نصف شده. نیمرخش که اینطوری بود. منم خوشحال دوییدم
گفتم اهای خانوم کجا کجا .ووییییییییییی برگشت دیدم اون نیست
. خانومم که یه کم شاس میزد گفت میرم پیروزی . بنده خدا نفهمیده بود که من اشباش گرفتم.
من که کلی خندیدم. ولی خدایی خیلی باحاله یکی رو با یکی دیگه اشتباه بگیری
منتظر یه اپ تولد ازم باشید.
فعلنات
ب
و
و
س
سلاممممممممممم.
چطولید جیجرای خودم؟
میخوام چندتا عکس بزارم براتون امیدوارم خوشتون بیاد.
خوب این عکسو از طبقه دوم خونه خدا انداختم.
معلومه دارن طواف میکنن.
ببخشید با گوشی گرفتم کیفیتش خوب نیس
اینم خود طبقه دوم. اینقد اینجا خونک بود که نگیدددددددد
فقط همین جا اینطوری بوداین اقاها رومیبینید من اینقد از این
مرداشون میترسم که نگیدددد
خو حالا اینجا .
معماریش حرف نداره. توی حرم پیامبر . خیلی قشنگه .کیف میکنی و همش دوست داری به سقفش نگاه کنی. نمیدونم میدونید پرسپکتیو چیه اصولش. ولی هر کی میدونه اگه بخواد با چشای خودش پرسپکتیو واقعی و شگفت بر انگیز ببینه باید بره اینجا.
ستونا رو میبینید برق میزنه . سنگ مرمر. همش تمیزش میکنن هر ۵ دقیقه به ۵ دقیقه. اگه یکیشو با خودم میوردم میتونستم یه خونه واسه خودمو شماها بخرم
این عکسم که دیگه توضیح نمیخواد میدونید کجاس.
ولی اینقد روش خاک نشسته بود که دوست داشتی یه شیلنگ ور میداشتی مرفتی اون بالا میشستیش.
البته هواش پر شن بود واسه همین هی کثیف میشد
وایییییییییییییییی چه قد نزدیکه .
خدایا نصیب همه بکن به خصوص دوستام تا بیان بفهمن چه جایی توو این دنیا هستو ما کم خبر داریم ازش.و فقطم یه چیزایی شنیدن
زودی اپ میکنم براتون بنویسم کجا رفتم
دوستون دارم هوارتااااا
سلامممممممممممممممم جیگیلیای خودم
خوبین؟ خوشید؟
منو ببخشید با همه هستم همه کسایی که اومدن پیش من اما من نتونستم برمخیلی گرفتارم همه چی به هم ریختهولی خوب برگردم جبران میکنم
من دوشنبه عازم هستم(مکه)
دیدم نیام خدافظی کنم زیشتهقول میدم همهتون و دعا کنمقول زنونه( قول مردا که قول نیس قول زنونه رو عشقه)
ببخشید دوست جونیای پسر خودم شوخی کردماین اپم شاد نیس واسه همین اینو گفتم
۲۰ بر میگردم.
سلامممممممممممممممم. خوبید؟
اخه یکی نیس بگه چه قد ما بدبختیممممممممممممممممممممم. که باید همچین ادمی بشه رییس جمهور واقعا مضحکه.
البته از یه دولت حقه بازی مثه ایران بعید نیس. واسه تمامی مردم ایران متاسفم که کسیو انتخاب کردن که لیاقت نداشتنشو تو این ۴ سال نشون داد. تازه اسمشونم میگم مسلمون . خنده دار
اخه یکی نیس بهشون بگه میردم دیگه این قد بی عقلا اینقد احمقن . ۳۳ درصد میر حسین جالبه خنده هام پر کنایس. نمیفهمن.بازم دروغ از رو نمیرن. همه میدونن کسی رییس جمهور شد که دروغ جزیی از ذاتشه
جالبیش اینجاس که تمام هنرمندا .همه مردمانی که خارج از ایرن رای دادن بیش تر جوونا حتی باباها و مامانا به موسوی رای دادن
اون وقت
خدا حالشو جا میاره
امین
تا اخرین نفس نفرین میکنم
تا اخرین نفس موسوی و همکاری میکنم ۴ سال دیگه همه کسایی که این رییس جمهورو انتخاب کردنو میبینم.
بیش تر از این که دیگه نمیتونه گند بزنه به مملکت
سلام دوستای خوجلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
خوشحالـــــــــــــــــــــــم
همیشه رای دادن و مسخره میدونستم
اما الان منتظرم تا رای بدم
امسالم تنها سالیه که این کارو میکنم
من نظرم و میگم وفقط برای رسیدن این شخص به ریاست رای میدم
میـــــــــــــــــــــر حسیــــــــــــــــــــن موســــــــــــــــــــوی
نظرات این پست با قبلی یکیه هــــــــــــــــــــــا
موفق باشین خوجلا خودم
دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون دارم هوارتـــــــــــــــــــــــــــــــــا
سلام علیکم و الرحمه الله
خواهران و برادران.( دلشکسته رو دیدین؟)
چیطولید فداتون بشم؟
تعجب و بیخیلش شین. دلم تنگیده بود بابا .
اپ نکردم ولی سر زدم بهتون که.
به کسایی هم که نزدم منو بیبخشن.
خوجالممممممممممممم بسیار . دوستونننننننننننننننن دارم فراوون همه تونو .
بازم خوجالم واسه اینکه 3 تادوست جونی پیدا
کردممممممممممممممممممممم. یعنی به همه جیگمیلیای خودم 3 تا ایضافه شدن.
بریم سر اصل مطلب. 
الهی که من قربونش برم . عشق منه . بابا تولدهههههههههههههههههههههههههههه. تولده یه قرص ماه. 
اینقده که من دوسش دارم. ایشالا100000000000000000 سال زنده باشی عزیزممممممم.
یه تیکه از خودمه. 
اگه یه روز نبینمش دق میکنم
ااااااااااا چرا دست نمیزنید به افتخارش.
بزن به افتخارش کف و برو تو کارش. هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی با شماهام امروز و میخوام بترکونیممممممممممممممممممم با هم.
خیلی گله فداش شم. 1 سالشه قربونش برم. به خیلی از شما ها عادت کرده چون دوستون داره.
اینو ببین حالا که چی عین این با کلاسا نشستی اروم دست میزنی .
یالا پاشو بیا پیشم اگه نباشی دیوونه میشم.
حالا میخوام یه بیت شعر که از خودم و به افتخار این روز عزیز بخونم براتون.
متولد ماه عشق من رو دست نداره . ایول .
لنگشو پیدا کردی جایزه بگیر از بر و بچ باحال.
حالا وقت چیههههههههههههههههههههه؟ یهو کیک . وای چه قزه خوشمزه .
من که دارم کلی حال میکنم.
وای خیلی خوردیما . خودمونیم بهترین جای تولد قسمت کادو .
مگه نه؟
کاش بعضی ها تواین تولد حضور داشتن
( دنیا . ساغر . سمیر ) ولی ما جاشونو پر میکنیم.
وبلاگمممممممممممممممممممممممم تولد مبارک
ببخشید اگه خوب نبود و وقتتون و گرفت . خیلیم خوب بود . دلتونم بخواد. تازه بعد این همه مدت اومد یادم رفته چه جوری باید اپ کنم. میدونم خوشتون اومد اصلا تا حالا این قد بهتون مزه نداده.
در اخر
۱.من اراده نداشتم که 6 ماه نیام. دیدید که به 2 ماهم نکشید.
۲.وبلاگم و دوست دارم و با هیچی عوضش نمیکنم.عاشقتممممممممممممممممم.
۳.دوستای جدیدم ناناز جونم . فرشته جیگرم. سوسکی خودم که عاشقشونمممممممممم
۴.جالبه از اینکه بعد از 2.3 هفته که اومدم نه خبری از ساغر بود نه سمیر.
۵.خیلی ها من و فراموش کردن و من اصلا انتظار نداشتم چرا چون گفتن تو نباشی هم ما میایم. اصطلاحا میگن حرفشون باد هواس ( ببخشید رک گفتم)
۶.میدونم وبم چون اپ نمیشه خسه کننده میشه. اما منو ببخشید که بیشتر از ماهی 2 بار نمیتونم.
۷.خوشحالم که امتحانام تموم میشه و ناراحتم از اینکه مدرسه تموم میشه واسه همیشه و بدتر ناراحتم از اینکه واسه کنکور نخوندممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
۸.بچه هایی که میدونید من ۸ تیر پرواز دارم .(مکه)
تا اون موقع سعی میکنم بیام خدافظی
کاش میشد بگم که چه قد
دوستونننننننننننننننننننننننننننننننننننن
دارم .
سیلاممممممممممممممممممممممممم ملیکم.
خوفید جیگمیلیای خودم؟ 
به به میبینم که عید به همتون خوش گذشته. 
اوهههههههههههههههه چه قزه خوردید شیکما رو ببین حسابی تپل شدیدا.
ورزش کنید ده.
نمیدونم چی بگم و از کجا شروع کنم. 
نمیتونم ازتون دل بکنم حتی برای 2 روز چه برسه بخوام 6 ماه نیام.
میمیرممممممممممممممممممممممممممممممممم. 
ببخشید. با کسایی هستم که ناراحتشون کردم. 
منو تو این مدت تنها نزارید حتی با یه شاخی گل.
این از هر چیزی برام مهم تر. لا اقل وقتی بیام ببینم که فراموش نشدم. 
قول بدید دعام کنید.
من تمام سعی خودم و تو این مدت میکنم تا به هدفم برسم . اگه شما ها برام دعا کنید اطمینان دارم قبول میشممممممم.
من عمرا فراموشتون کنم. دلم پیش شماهاس. 
این عکسا رو من برای بهترین های قلبم میزارم تا وقتی میبینن به یاد من بیفتن..
داداش میهرداد هودم که ماهههههههههههههههههههه. خیلی جالب با هم دوست شدیم اولش فک میکردم دختره خوب شد ضایع نشدم رفتم وبش براش نظر گذاشتم اما هیچی نگفتم برای 2ومین بار که اومدم وبش دیدم نوشته من گیس بریده پسرممممممم.وای کلی خندیدم. تک داداش خودم.
میهرداد ژونم خیلی دوست دارم . مواظب خودت باش.راستی صمیمی ترین دوستمهههههههه. چپ نیگاش نکنیدا. هواشو داشته باشید. خیلی عجقه. راستی خیلی هم مزه میده اذیتش کنی.من که حال میکنم. بعد قهر میکنه باید بری منت کشیش. با نمکه که نگوووووووووووووووووووووووووووو. داداشم فقط خودتیا.
تک دنیای خودم. 
که نمیدونم چی بگم. بگم عاشقشم . بگم دوسش دارم اما اینا حد نداره نمیشه گفت.دنی جونم یادته چه جوری با هم صمیمی شدیم.وای اون شب که من کلی ذوق کردم. دنی ژونم بگم بچه ها هم بخندن. من و دنی با هم دوست بودیم نه صمیمی. پیش خودمون باشه من نمیدونستم چه جوری میتونی تو وبت که نظر میدن زیرش جواب بدی. از کسی هم روم نمیشد بپرسم اخر عزم خودمو جزم کردم و پرسیدم اون شب کلی با دنیا ژونم حال کردم. خدایا برام نگهش دار.
حالا دنیا نیست. تو خدافظی من شریک نشد. ولی من دلم بد جوری براش تنگ شده.دنی میزنمت حواست باشه. این عکس و من گذاشتم که دنیا بدونه من همیشه به یادشم . زندگی من پر از رنگه و من هر روز با رنگ سر و کار دارم. دنیا بدون که به یادتم تا اخررررررررررررررررررررررر. دنیا فقط یه دوست مجازی نتی نیست برای من.
به جای این پسره منو حساب کنیدا
تگ گل بنده یعنی سانا جونم . تو وب میهرداد باهاش اشنا شدم . خیلی خانومیییییییییییییییییییییییییی سانا.
من قبولش دارم خفن به عنوان خواهر بزرگتر. الهی که من فدات شم سانا خوجملم.سانا جونم یه مدتی نیمدم وبت خیلی شرمندم . دلم برات تنگ شده بود اما این کد مسخره بلاگفا باز نمیشد.منم قاطی . ولی خو باز شد. میدونم سفری ایشالا خوش بگذره بهت عسلم.
راستی یه راز دار واقعی کسی که میتونی با هاش راحت باشی. ای بابا هر چی بگم کم گفتم.
میرم سراغ عشقم . ساغر گلممممممممممممممممم.واقعا عاشقشم. یه چی بگم . اولین دوست من ساغر بود اما نمیدونم انگار گمش کرده بودم و یهو پیداششش کردم. الان قدر همچین دوستی رو میدونم .مهربونههههههههههههههههههههههههههههههههههههه خیلی مهربونه. یه قلب داره سفید و پاک . من دیدمش. قلبشو میگم. وای ولی خیلی باحاله تو وبش یکیو اذیت میکنم ای مزه میده ای مزه میده که نگو. حالا نمیدونم کجا غیبش زده این خانومممم مهربون. ساغرم عاشقتممممممممممممممممممممممممممممممممممم.
. عجقم امیدوارم که تو این اپم باشی. ساغرمنو یادت نره هاااااااااااااااااااااااا. من که عشقمو هیچ وگت فراموش نمیکنم. خدایا مواظبش باش. عاشق نگهش دار.
هه هه سمیر بلاییییییییییییییی خودم.اینقزه حال میده اذیتش کنییییییییییییی که حد نداره.کتک زدنش مزه شکلات میده.شیرین شیرین. میتونی امتحان کنی. سمیر به این جور حرف زدن من عادت داره مگه نه سمیر ؟ با مرامممممممممممم خیلی با مرام این اخا گله.نمیدونم چرا کامنت میزاره من خندم میگیره!!!؟!! خل شدم نه.سمیر خان خیلیییییییییییییی اخایی. اهای بچه بد منو یادت نمیره ها. با تو ام بله.
نیای وبم سر بزنی وقتی بیام بدون اجازه هم کتکت میزنما. بله فک نکن از دستم راحت میشی. راستی با سمیر ژون تو وب عشقم اشنا شدم.
سمیرررررررررررررر بلا مواظبش باش.مواظب خودتم باش.فراموشت نمیکنم عسیسم. دعام کنیااااااااااااااا.
به به پدراممممممممممم جونم که خیلی پرو. هه هه دیدی پدی تمومی نداره نمیدونم چرا بهت میاد بگم پرو.اهان راستی زشت و بی معرفتم به بهت میاد فهمیدی؟ عاشق نوشتنتشم. تو وب دنیا یادتونه که اشنا شدم . بله اخا داستان مینویسه از داستانش خوشم اومد .خلاصه با هم دوستیدیم. خیلیییییییییییییییی باحاله. خیلییییییییییی مهربونه مثه دنی .خیلییییییییییی هم پرو.خیلی دوچت دارم. وای باید ببینید چه جوری طنز مینویسه . خیلی توپه.
پدی جونم خیلیییییییییییییییی اخایی. پدی من دنیا رو میسپرم به تو هاااااااااااااااا.اهای از دستم اگه ناراحت باشی میکشمتا. مواظب خودت باش. قشنگ فک میکنی تا وقتی من برگشتم برای منم طنز بنویسیاااااااااااااااااا. فهمیدی پرو جونممممممم.مواظب خودت باش.
و حمید خان راز عشق خودم. خیلیییییییییییییییی ناقلا. من هی میگم میام وبت ولی نمیرم . بد قولی کردم بهش. فک کنم حسابی از دستم ناراحته. حمید ژون منو ببخشیا.ولی بچه ها این پسره بد من اخرین باری که رفتم پیشش اون هفته بود کلی نظر گذاشتم ولی اقا عین خیالش نیست که.
خیلیییییییییییییییی خوبه.وای برید ببینید اینقزه همه دوسش دارن 5 دقیقه از اپش میگذره میبینی500 تا کامنت داره. ها منم دوست دارما.حمید قول قول میدم فراموشت نکنم. تو هم فراموشم نکنیااااااااااااااااااااااا.دوست دارم هوارتاااااااااااااااا. مواظب خودت باش.
شمیم جونم که الان مسافرته ایشالا بهش خوش بگذره هر جا که هست. مراقب مادر بزرگت باش. هیچ جا نمیتونی لنگشو پیدا کنیا.خیلی باحاله.دوست داداش خودمه هااااااااااااااااااا. نمیگم چه جوری با هم دوست شدیم تا دلتون بسوزه. عاشق وبشم. ووییییییییییییییه عکسای خوجملی میزاره که نگو. خیلیییییییییییی خانومی. ایشالا تو درسات موفق باشی شمیم جونم. اینقزه خوش قلبههههههههههههههههه که نگو. شمیم جونم دوست دارمممممممممممممممممم فراوون.هوای داداشمو داشته باش.
علی کیا جونم . شرمندممممممممممممممممممممم و خجالت زدم . علی جونم میدونم کارم بد بود ولی سفرم یهو شد.بد قولی کردم.
وای اینقزه نظراتشو دوست دارم که نگو . خیلییییییییییی اقاس. با شخصیت و دیگه جنتلمن . خلاصه هواشو داشته باشی سمیر بلا ها. جبران میکنم. خیلی با حاله . وبش خیلی خوجله ماشالا من موندم چه قزه زود به زود اپ میکنه. ( بخندید . قرن به قرن اپ میکنه)
فراموشم نکن . میدونم خدا خیلی دوست داره . دعام کنیاااااااااااااااااااااااا.
دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممم ژیاد.
هلیا خوجله خودمممممممممممممممممممممممم خیلی با حال با هم دوست شدیم. خو نمیدونم تووب کی بود داشتم نظر میدادم . همچین جو گیر شده بودم یه دفعه هلیا نظر گذاشت منم گفتم وا چرا پارازیت میندازی و بعد گفتم فاطیما خانوم بد این چه وضعه . خجالتم خوب چیزیه. خلاصه رفتم معذرت خواهبی بعدشم دوست شدیم. خیلی جیجره.دیدید اسمشو چه باحاله مینویسه قرن ها طول کشیدتا تونستم بفهمم اسمش چیه.. وایییییییییییییی از اپای خوجلش که من عاشقشونم.از لحاظ نظرات دست حمید و از پشت بسته.میهربوننننننننننننننننننننن و با نمک . بله من دیدمش. عین گردوو میمونه.مواظب خودت باش.
اسمت مثل تصویریه که همیشه از جلو چشمام رد میشه. پس بدون فراموش کردنت برام سخته و امکان نداره.
داش وحید سرباز خودمممممممممممممممممممممممممممممم.مهربونننننننننننننننن. گللللللللللللللللللل. دیگه خیلی با حاله. یه کاری خواست براش بکنم . اپ کردم براش اما نمیدونم خوشش اومد .خیلی زحمت کشیدم اخه نمیدونید که . به خودم گفتم حالا یه بار کسی چیزی ازت خواستااااا .خیلییییییییییییییی دوسش دارم.نمیگم فراموشم نکنه چون میدونم فراموشم نمیکنه. یادم نیس چه جوری با هم اشنا شدیم از بس خنگولیده مغزم.
مواظب خودتتتتتتتتتتتتتتت باش سرباز کوچولو خودم.
وایییییییییییییییییییی ترگل. خیلییییییییییییییی وبش با حاله.ادم میره کلی میخنده و شاد میشه.میرم تووبش اسم 3 نفر نویسندس اما نمیدونم کدومشونو بگم. ولی همیشه میگم ترگل اخه با این اسم واسم نظر میزاره. خیلیییییییییییییییی دختر با حاله. از من میشنوی برو وبش . خوش میگذره. اهای اخا پسرا اونایی که جنبه دارن برن وبشااااااااااااااااا.ترگل جونم خیلی خوجالم که جزو اولین دوستاتم.فراموشم نکن. مواظب خودت باش.
البرززززززززززززززز خان زبل. خسته نباشی اخا گل.باید به بابات بگم اینقزه البرز جون ما رو نبر دم مغازه که خسته شه. خیلی با حاله . البرز جونم متاسفم برای اتفاقی که افتاده ایشالا هر چی زودتر مامانت خوف شه . اینقزه با شخصیتتتتتتتتتتتتتتتت که نگو. با اداب به به من که خیلی دوسش دارم.
ازت خبری نیستا. اهان با البرز تو وب دنی اشنا شدم.
مجنون بی کس حمید ژونی خودمکه دعا میکنم هر چی زود تر خوب شه. براش دعا کنیدا . خیلیییییییییییییییییییییی با حال با هم اشنا شدیم. وای کر خنده بود . اون شب از دست دنیا من مردم از خنده. وای دنیاااااااااااااا کجاییی؟خیلی خوش گذشت. تو وبم منو دنی داشتیم گفت و گو میکردیم که یه نظر حمید گذاشت واییییییییی دنیا غیرتی شد . باید میدید. حمیر رفت و من و دنیهی غیبت کردیم و دنی شاخ و شونه کشید بعد یهو سر و کله حمید پیدا شد. خلاصه اون شب کلی خوش گذشت. خیلی توپه بله حمید و میگم خیلی خوش قلبه. امیدوارم زودتر خوب شه و بیاد و تو این اپ من شریک باشه.
اران میهربونن خودم . من عاشق دین مسیحم و عاشق اران. وبش خیلی قشنگه ولی وقتی میری باید کلی دستمال بزاری کنارت های های گریه کنی. داستان عشقش خیلی قشنگه و غم انگیز. من اگه بودم بابای سارا رو له میکردم. ولی اران جونم بی خیال. ایشالا زودتر خوب شی من کلی دعا میکنم برات. اهای اخا همیشه میای 1 نظر میزاری زود میری این دفعه با دفه های قبل فرق وکوله هااااااااااااااااااااا. خوجال میای یه نظر پر انرژی میدی فهمیدی یا نه؟؟؟دوچتم فراموشم نکن.
خو حالا رها جونم . خانومممممممممممممممممممم. ماهههههههههههههههههه. گلللللللللللللللللللللللللللللللل. وایسا ببینم دیگه چی بگم. اینقزه با ادب که نگو. من خیلییییییییییییییییییییی دوسش دارم. تو اپ پارسالم گفتم که 1 ماه نیمدم وقتی اومدم دیدم واییییییییییییییی وب رها بسته شده. کلی ناراحت شدم. بعد یه خورده که گشتم پیداش کردم . خوجال شدم. اسمش خیلی خوجله. رها جونم دوست دارم فراوون. اینقزه کامنتاش خوججله که نگو. ادم حال میکنه. رها جونمممممممممممممممممممممم فراموشم نکنیا. دعام کن.
امیر خان ناقلا که اولش وبش خیلیییییییییییییی با حال بود توش اس ام اس و جک بود و چیزای خوجل الان یه فضای با حالی درستت کرده من که خیلی موسیقی رو دوست دارم
. هر کی میخواد یاد بگیره بره ضرر نمیکنه هااااااااااااااا. امیر جونم خیلی اخاست. اینقزه میهربون با منکه که نجوووووووووووووووووو. اهای امیر منو یادت بره کشتمت . فهمیدییییییییییییییییی؟
نسترن جونممممممممممممم که خیلی خوش قلبه و جیجر منه. نیدونی که ولی حالا رفتم وبش دیدم خدافظی کرده و کلی حالم گرفته شده. اخه من نمیدونم چیرا اینجوری میکنن این دوستای ما. وب من بدون نسترن خیلی بد میشه.کاش بودی.
نرگس جونم اونم که ازش خبری نیست و نمیدونم کجاست. خدایا هر جا هست صحیحو سالم باشه. دوکسم دوست دارممممممممممممممممممممم..چه روزایی خوبی داشتیم با هم نه؟
وایییییییییییییییی دخترک خاکستری خیلییییی دوستداشتنیه. جیگر وقتی اومده بود وبم کپ کرده بود . اخه پست قبلیم نظراتش از همیشه بیشتر شده بود و منم کلی ذوق کرده بودم.اون میگفتم من بین این همه نظر گمم. دخترک خاکستری حالا دیگه خودت باید بیای وسط. اهای با توام تنهام نمیزاری. هیچوقت. فراموشم نمیکنیا.
مریم ناز خودم که خیلی هم نازه. میدونم زیر پوستی دیدمش. بله. خیلی خانومی.
پیشم بیا خانوم خوجله. من امید دارم که منو نه تو هم بقیه تنهام نمیزارین.
و اینککککککک فرشاد میهربون خودم که خیلی هم زشته. اینقزه میهربونه که نگو . حالا نیدونم چه اعتماد به نفسی داره که خودش به خودش میگه مهربون. میبینید تر خدا.خیلی اخاس. با جنبه و ادمی بسیار پایه. نمیتونم بگم طریقه دوستیمون خوب بود چون زمانی با هم دوست شدیم که دنیا پیداش نمیشد. کاش یه جور دیگه باهم اشنا میشدیم. ولی خو با معرفت خفن. چون تنها کسیه که مدام به دنیا سر میزنه با اینکه نیس. هواشو داره. نگرانشه. ولی بقیه نچ.
فرشاد جون خیلی خوجالم که لا اقل با رفتن با یکی دوست شدم که مهربون و اخا و تازشم دوست دنیای خودمه . مواظب خودت باش بیریخت جون. هوای دنیای منو داشته باش.
خو امیدوارم کسیو جا نداخته باشم.
من که دلم نمیاد برم
خو حالا من چندتا تولد و که گذشتهچندتا که مونده و من نیستم تبریک میگمو چندتا که مونده و من نیستم .
دست دست دستا شله. بگیر بالا محکم بکوبببببببببببببببببب. این شب دیگه تکرار نمیشه
اول از همه پدی جونم که تولدش ۱ فروردین بود.
ایشالا۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال زنده باشی. پدرام جونم عاشقتم.ایشالا به همه ارزوهای خوبت برسی
.
۸ فروردین تولد علی کیا هودم .
ایشالا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ زنده باشی . زندگی پر از شادی داشته باشی.
ببخشید علی جون به خاطر بد قولی که کردم.
و اینک نفر سوم فرشادی میهربون خودم.
اخا زشت ایشالا۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال زنده باشی. تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی و سربلند.
و حالا تک دنیا خودم. تمام وجودم.
ایشالا به هر چی میخوای برسی. ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال زنده باش قربونت برم.
. ایشالا همیشه موفق و سربلند باشی.
و اخرین عجقم داداشی خودمممممممممممممممممممم.
تکه تکه ها. ایشالا۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال زنده باشی لوس خودم..خدا جونم مواظب داداشم باش.
ببخشید من دیگه تولد کسیو نمیدونم. شرمنده اگه کسی جا موند.
هر چی بدی کردم ببخشید . حالا غصه نخورید بابا چشم رو هم بزارید فاطیما گله میاد..
ممکنه تواین مدتی که نیستم مکه هم برم. یادتونه که . خلاصه حلالم کنید.
جیجرای من دوچتون دارم فراوونننننننننننننننننننننننن
سیلامممممممممممممممممممم به همه خوجلای خودمو
.
به به میبینم که همه
خوجالید و خندون. 
ایشالا همیشه تو زندگیتون بخندید و خوجال باشید
. بله عید
اومده و سال جدید. کی بدش میاد بره مهمونی و با لباسای تمیز
مهم نیست نو باشه. وای که چه قزه مزه میده.
من که دارم بال در میارم.
. البته زودی تموم میشه ولی خو قدر همین و هم باید بدونیم چون دیگه
بر نمی گرده 
من که باورم نمیشه
امسال خیلی زود گذشت و این عمر ماست که زود داره میره
این از اپ من برای عید.
متنی که گذاشتم و خوب بخونید و بهش فک کنید. امیدوارم خوجتون بیاد.
دنیا پر از سین است و شما می توانید از بی شمار سین های عالم، هر کدام را که خواستید بردارید. من اما از میان همه سین ها، سیمرغ را انتخاب می کنم.هرچند گنجشکی کوچکم و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است...
بی تاب آن کوه بلندی که روی لبه جهان است و آنطرفش دیگر خاکی نیست و زمینی. و همه اش آسمان و همه اش ملکوت است. و به فکر آن درختم. آن درخت که سیمرغ بر آن آشیانه دارد و شاخه هایش تا دورترین نقطه آسمان رفته است.
اگر سیمرغی هست پس گنجشک ماندن و بلبل ماندن و طاووس ماندن، گناه است. باید رفت و بسیار رفت. باید پر زد و بسیار پر زد تا آهسته آهسته سیمرغ شد.
اگر سیمرغ را می خواهی باید سفر کنی و این سفری سخت است، بسیار سخت. اما باید خوشحال باشی و سرخوش بروی و سادگی، توشه ات باشد. و باید یاد بگیری که کمتر سخن بگویی و بیشتر عمل کنی؛ پس سکوت، زبان این سفر است و هرچه می روی طعم سبکی را بیشتر می چشی.
سالی نو آمده است و من سفره ای به بزرگی جهان پهن می کنم و هفت سینی می چینم از سفر و سختی و سادگی و سکوت و سبکی و سرخوشی. اما همه سین ها تنها در کنار سیمرغ زیباست که سین هفتم هفت سین جهان است.
امیدوارم سالی پر برکت داشته باشین.
سالی پر از موفقیت و ارزوهای خوب.
نه حال کردید بعد قرن ها اپ کردم. خوب بود مگه نه؟
دوچتون دارم هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
منو سر سفره هفت سین دعا کنید
لطفا تا اخر این اپ و بخونید بد نظر بدید خومشلای من
سلامممممممممممم به دوستای با مرام خودم.
خوبید ؟ من نبودم خوش گذشت ؟ معلوم که نه؟
راستی دماختون چاقه؟روزگار بر وفق مراد هست یا نه؟
ایشالا که هست
من اولا یه تشکر با حال دارم از اونایی که تو این مدت هم که نبودم اومدن و منو خیلی خوشحال کردن.
دوما بگم که دلم واسه همه تنگ شده بود و
واقعا شرمنده که نتونستم بیام
خوب فک کنم خیلی پر حرفی کردم.
خب حالا میخوام یه داستان واقعی که
ماله این 1 ماه و نیم که نبودم بگم براتون
بخونیدا.
شروع شد.:
این بنده که کوچیک شماس قبل از امتحان تصمیم گرفت که نت و جمع کنه که
درس بخونه 
امه طبق سنوات گذشته که بنده همه جور تصمیم میگیرم
اما نمیشه این هم نشد
تا اینکه روز 13 دی ماه
وقتی
از مدرسه اومدم گفتم حالا این یه بار که هزار بار نمیشه
بریم پیش بر و بچ با حال خودمون
( که شما باشید)
خلاصه تا اومدم کامپیوترم و روشن کنم 
دیدم هر چی این دکمه رو فشار میدم انگار نه انگار.
همون شب به
پدر جان گفتم . گفت: تا بعد امتحانا.
امتحانا 26 دی تموم شد . باز گفتم.
اینجا دیگه اوج دیوونه
شدنم بود
اخه اصلا سابقه نداشتم که این همه مدت از دوستام و وبم دور باشم.
خلاصه این ور و بگرد اون ور و بگرد
تا یکی بیاد این زبون بسته رو مداوا کنه.
با لاخره طی مراحلی تخصصی این کار انجام شد.
وقتی بعد مدتها اومدم نت باید منو میدیدید مامی جان میگفت
: عین این زندانیا بودم که بعد چندین سال ازاد 
شده.
خلاصه بگم دلم واسه تک تکتون تنگ شده بود
به جان خودم راست میگم.
این گلا هم تقدیم به شما
میدونم خسته شدید ولی بهترین جای اپم همین جاست. اینم بخونید بعد برید خب؟
. تو همین اوضاع خرابی یعنی
2 هفتی پیش
بنده برای یه همایش قرانی موندم تا روی بوم کار کنیم
( تصویر سازی میدونید چیه؟ اهل هنر میدونن)
خلاصه بگم این قد کارمون طول کشید که جای همتون
خالی شب تو مدرسه با یکی از معلمامون
که نمیدونی چه قد جیگر موندیم. 
فرداش رفتیم تالار فرهنگ که همایش برگزار میشد
جای همه خالی یه اقاهه اومده بود که رییس فنی حرفه ای تهران بود .
کلی حال کرد گفت که همه رو مشهد میبره و مهون میکنه.
خیلی خوششون اومد
3۰
تا بوم فرستادن مدرسه و گفتن با موضوع های دهه فجر و غزه کار کنید.
ما هم کار کردیم بازم جاتون خالی 2 شب 
دیگه هم موندیم مدرسه .
یکی از بهترین روزای عمرم بود.کار کردیم . شب نخوابیدیم کلی زجر کشیدیم چون اقای وزیر
اموزش پرورش میخواستن تشیف بیارن مدرسه ما. خلاصه اومدن .
اومد کارا رو دید . قرار شد کل مدرسه رو ببره مشهد .
بعد همون معلم جیگر بودکه گفتم .
گفت: پس اقای وزیر
این 26 نفر که کار کردن و عرق ریختن چی ؟
وزیر گفت چی میخواین؟
بچه ها نمیدونید اون لحظه چه حسی داشتم وقتی با جایزمون موافقت کرد
من گریه کردم . گریم از شوق بود .
داشتم پرواز میکرد .
نمیتونید درکم کنید جز کسایی که این جایز رو گرفتن.
احساس کردم خدا خیلی دوسم داره .
احساس کردم با تمام وجود منو دوست داره . 
به حرفام گوش میده . دوست داشتم داد بزنم بگم خدا جون ممنونم . اما نمیشد .
پریدم معلمم و بوسش کردم . خیلی برامون زحمت کشید اگه اون نبود شاید نمیشد .
خیلی دوسش دارم
مهم این بود که خدا جونم دعوتم کرده بود.
فک کنم فهمیدید جایزم چی بود. بله درست گفتید . بچه ها جایزه من حج عمره بود . باورتون میشه . خونه خدا میخوام برم خیلی احساس قشنگی داره
حتی اگه نری بازم همین که میتونی احساس کنی خیلی قشنگه.
کاش میشد شما هم بودید کاش همه اونایی که من دوسشون دارم بودن اما حیف. همتون و دعا میکنم قول میدم.
دعام کنید خیلی .
دوستون دارمممممممممممممم با تمام وجودم.
منو ببخشید نمیتونستم نگم
خدا جونمممممممممممممممممممممممممممممم شکرت.
سلام به دوستای ناز خودم.
که خیلی به من لطف دارن. بعد از مدتی بالاخره اپ کردم. .
دوستون دارم خیلی زیاد.
(فاطیما)
زندگی چیست؟
زندگی مانند یک بوم سفید نقاشی است؛ هر چه بر روی ان بکشی همان می شود. می توانی رنج و محنت بر روی آن نقاشی کنی، از طرف دیگر می توانی نقش شادی و خوشبختی بر ان بیفکنی. شکوه و عظمت وجود انسانی تو در این آزادی خلاصه می شود. تو می توانی طوری از این آزادی استفاده کنی که زندگی ات به جهنم تبدیل شود، یا طوری که زندگی ات آکنده از زیبایی، نیکی،شادی و صفات بهشتی گردد. این به تو بستگی دارد. انسان دارای این ازادی است. دلیل اینکه در دنیا رنج و محنت وجود دارداین است که آدم ها نادان هستند و نمی دانند بر روی این بوم چه نقاشی کنند.
اوشو مي گويد:
“گل سرخ، زيبا مي شكفد چون تلاش نمي كند نيلوفر باشد
و نيلوفرها اينگونه زيبا مي شكفند، چون چيزي از افسانه ي شكفتن گلهاي ديگر نمي دانند.”
زندگی امیخته ای است از رنج ها و غم ها، مشکلات و مصائب، شادی ها و لذت ها. برای لحظه ای زندگی کنید که در همین لحظه است. زندگی ما چرخه ای است ازتضادها ؛ تاثرات و لذتها، غم ها و شادی ها، پستی ها و بلندی ها، فرازها و نشیب ها، شکست ها و پیروزی ها.در زندگی این تضادها، تضاد نیستند بلکه مکمل هم هستند. همان گونه که روز شب و شب روز می شود.آنچه که حائز اهمیت است این است که ما به هنگام بروز چنین مشکلات و موانعی چگونه و با چه بینش و راهکرد و شیوه ای موضع می گیریم و در نهایت عکس العمل و واکنش ما چگونه است.
مشکلات و موانع نباید ما را نسبت به زندگی دلسرد، سرخورده و ناامید کنند بلکه باید بپذیرم که همه اینها مقدمه بلکه مکمل شادمانی، موفقیت و خوشبختی ما خواهند بود.
اگر زندگی هدفمند و هوشمندی داشته باشیم، اگر در حال و همین لحظه زندگی کنیم و در پی رسیدن به ارامش درون باشیم و از شکست ها، تاثرات و کمبودات و مشکلات زندگی خود تجربه کسب کنیم و آنها را سخت قلمداد نکنیم، انها باعث ناکامی و شکست و ناامیدی و بدبختی ما نخواهند بود بلکه در تلاش خواهیم بود تا به تجزیه و تحلیل این شکست ها و مصائب بپردازیم و از چنین تجربه های تلخی با بینش و راهکردی مناسب در صدد جبران ان برائیم.
فراموش نکنیم که زندگی ما متعلق به حال است.-------- باید در حال زندگی کرد و ان را غنیمت شمرد و تجربیات تلخ گذشته را فراموش کنید و به نحو احسن از آنها درس عبرت بگیرید و با اعتماد به نفس، تلاش و پشتکار امیدوار به فردا و اینده ای روش باشید.
وقتی ...
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار امدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم
و چه سخت است
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن!
آتش و دریا
من با عشق آشنا شدم.
و چه کسی این چنین آشنا شده است؟. . .
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود.
هنگامی لب به زمزمه گشودم
که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم
که در برابرم دریا بود
و دریا و دریا . . . !
سلام به دوستای جیگر خودم.
می خوام این اپم فقط عکس باشه. امیدوارم خوشتون بیاد.
دوستون دارم.
فاطیما
تموم شد.
منتظر نظراتتون هستم.
و این منم در آستانه ی فصلی سرد در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین و یأس ساده و غمنک آسمان و ناتوانی این دستهای سیمانی زمان گذشت زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت چهار بار نواخت امروز روز اول دیماه است من راز فصل ها را میدانم و حرف لحظه ها را میفهمم نجات دهنده در گور خفته است و خک ‚ خک پذیرنده اشارتیست به آرامش زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت در کوچه باد می اید در کوچه باد می اید و من به جفت گیری گلها می اندیشم به غنچه هایی با ساق های لاغر کم خونو این زمان خسته ی مسلول و مردی از کنار درختان خیس میگذرد و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تکرار می کنند ــ سلامــ سلامو من به جفت گیری گلها می اندیشم در آستانه ی فصلی سرد در محفل عزای اینه ها و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ و این غروب بارور شده از دانش سکوت چگونه میشود به آن کسی که میرود این سان صبور سنگین سرگردان فرمان ایست داد چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست او هیچوقت زنده نبوده ست در کوچه باد می اید کلاغهای منفرد انزوا در باغ های پیر کسالت میچرخندو نردبام چه ارتفاع حقیری دارد آنها تمام ساده لوحی یک قلب را با خود به قصر قصه ها بردند و کنون دیگر دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست و گیسوان کودکیش را در آبهای جاری خواهد ریخت و سیب را که سرانجام چیده است و بوییده است در زیر پا لگد خواهد کرد ؟ای یار ای یگانه ترین یار چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند انگار از خطوط سبز تخیل بودند آن برگ های تازه که در شهوت نسیم نفس میزدند انگار آن شعله بنفش که در ذهن پکی پنجره ها میسوخت چیزی به جز تصور معصومی از چراغ نبود در کوچه باد می اید این ابتدای ویرانیست آن روز هم که دست های تو ویران شدند باد می آمد ستاره های عزیز ستاره های مقوایی عزیز وقتی در آسمان دروغ وزیدن میگیرد دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد ؟تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد من سردم استمن سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟ نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم من سردم است و میدانم که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی به جا نخواهد ماند خطوط را رها خواهم کرد و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد و از میان شکلهای هندسی محدود به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد من عریانم عریانم عریانممثل سکوتهای میان کلام های محبت عریانم و زخم های من همه از عشق است از عشق عشق عشق من این جزیره سرگردان را از انقلاب اقیانوس و انفجار کوه گذر داده ام و تکه تکه شدن راز آن وجود متحدی بود که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد سلام ای شب معصوم سلام ای شبی که چشمهای گرگ های بیابان را و در کنار جویبارهای تو ارواح بید ها ارواح مهربان تبرها را می بویند من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرفها و صدا ها می ایم و این جهان به لانه ی ماران مانند است و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست که همچنان که ترا می بوسند در ذهن خود طناب دار ترا می بافندمیان پنجره و دیدن همیشه فاصله ایست چرا نگاه نکردم ؟مانند آن زمان که مردی از کنار درختان خیس گذر می کرد...چرا نگاه نکردم ؟انگار مادرم گریسته بود آن شب آن شب که من به درد رسیدم و نطفه شکل گرفت آن شب که من عروس خوشه های اقاقی شدم آن شب که اصفهان پر از طنین کاشی آبی بود و آن کسی که نیمه ی من بود به درون نطفه من بازگشته بود و من دراینه می دیدمش که مثل اینه پکیزه بود و روشن بود و ناگهان صدایم کرد و من عروس خوشه های اقاقی شدم ...انگار مادرم گریسته بود آن شب چه روشنایی بیهوده ای در این دریچه ی مسدود سر کشید چرا نگاه نکردم ؟تمام لحظه های سعادت می دانستند که دست های تو ویران خواهد شد و من نگاه نکردم تا آن زمان که پنجره ی ساعت گشوده شد و آن قناری غمگین چهار بار نواخت چهار بار نواخت و من به آن زن کوچک برخوردم که چشمهایش مانند لانه های خالی سیمرغان بودند و آن چنان که در تحرک رانهایش می رفت گویی بکارت رویای پرشکوه مرا با خود بسوی بستر شب می برد ایا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد ؟ایا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم کاشت ؟و شمعدانی ها را در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت ؟ایا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید ؟ایا دوباره زنگ در مرا بسوی انتظار صدا خواهد برد ؟به مادرم گفتم دیگر تمام شد گفتم همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم انسان پوکانسان پوک پر از اعتماد نگاه کن که دندانهایشچگونه وقت جویدن سرود میخواند و چشمهایش چگونه وقت خیره شدن می درند و او چگونه از کنار درختان خیس میگذرد صبور سنگین سرگردان در ساعت چهار در لحظه ای که رشته های آبی رگهایش مانند مارهای مرده از دو سوی گلوگاهش بالا خزیده اند و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را تکرار میکنند ــ سلام ایا تو هرگز آن چهار لاله ی آبی را زمان گذشت زمان گذشت و شب روی شاخه های لخت اقاقی افتادشب پشت شیشه های پنجره سر می خورد و با زبان سردش ته مانده های روز رفته را به درون میکشید من از کجا می ایم ؟من از کجا می ایم ؟که این چنین به بوی شب آغشته ام ؟هنوز خک مزارش تازه است مزار آن دو دست سبز جوان را میگویم ...چه مهربان بودی ای یار ای یگانه ترین یار چه مهربان بودی وقتی دروغ میگفتیچه مهربان بودی وقتی که پلک های اینه ها را می بستی و چلچراغها را از ساقه های سیمی می چیدی و در سیاهی ظالم مرا بسوی چراگاه عشق می بردی تا آن بخار گیج که دنباله ی حریق عطش بود بر چمن خواب می نشست و آن ستاره های مقوایی به گرد لایتناهی می چرخیدند چرا کلان را به صدا گفتند ؟چرا نگاه را به خانه ی دیدار میهمان کردند!چرا نوازش را به حجب گیسوان بکرگی بردند ؟نگاه کن که در اینجا چگونه جان آن کسی که با کلام سخن گفت و با نگاه نواخت و با نوازش از رمیدن آرمید به تیره های توهم مصلوب گشته است و جای پنج شاخه ی انگشتهای تو که مثل پنج حرف حقیقت بودند چگونه روی گونه او مانده ست سکوت چیست چیست چیست ای یگانه ترین یار ؟سکوت چیست به جز حرفهای نا گفته من از گفتن می مانم اما زبان گنجشکان زبان زندگی جمله های جاری جشن طبیعت ست زبان گنجشکان یعنی : بهار. برگ . بهار زبان گنجشکان یعنی : نسیم .عطر . نسیم زبان گنجشکان در کارخانه میمیرد این کیست این کسی که روی جاده ی ابدیت به سوی لحظه ی توحید می رود و ساعت همیشگیش را با منطق ریاضی تفریقها و تفرقه ها کوک میکند این کیست این کسی که بانگ خروسان را آغاز قلب روز نمی داند آغاز بوی ناشتایی میداند این کیست این کسی که تاج عشق به سر دارد و در میان جامه های عروسی پوسیده ستپس آفتاب سر انجام در یک زمان واحد بر هر دو قطب نا امید نتابید تو از طنین کاشی آبی تهی شدی و من چنان پرم که روی صدایم نماز می خوانند ...جنازه های خوشبخت جنازه های ملول جنازه های خوش برخورد خوش پوش خوش خورکدر ایستگاههای وقت های معین و در زمینه ی مشکوک نورهای موقت و شهوت خرید میوه های فاسد بیهودگی آه چه مردمانی در چارراهها نگران حوادثند و این صدای سوتهای توقف مردی به زیر چرخهای زمان له شود من از کجا می ایم؟به مادرم گفتم دیگر تمام شد گفتم همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم سلام ای غرابت تنهایی اتاق را به تو تسلیم میکنم چرا که ابرهای تیره همیشه پیغمبران ایه های تازه تطهیرندو در شهادت یک شمع راز منوری است که آنرا آن آخرین و آن کشیده ترین شعله خواب میداند ایمان بیاوریم ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ تخیل و دانه های زندانی نگاه کن که چه برفی می بارد ...شاید حقیقت آن دو دست جوان بود آن دو دست جوان که زیر بارش یکریز برف مدفون شد سال دیگر وقتی بهاربا آسمان پشت پنجره هم خوابه میشود و در تنش فوران میکنند فواره های سبز ساقه های سبکبار شکوفه خواهد داد ای یار ای یگانه ترین یار ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد ...
به سوی تو می آیم .
خدایا : هدایتم کن زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است .
خدایا : هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است .
خدایا : مگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است .
خدایا : محتاجم مکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت جنایت ظالمانه ای است .
خدایا : ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد .
خدایا : راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کفر خدای بزرگ است .
خدایا : مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم .
خدایا : پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی
. مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا : من کوچکم ضعیفم ناچیزم پر کاهی در مقابل طوفان ها هستم به من دیده ای عبرت بین ده که ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال تو را به راستی بفهمم و به درستی تسبیح کنم .
خدایا : دلم از ظلم و ستم گرفته است تو را به عدالتت سوگند می دهم که مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده .
خدایا : می خواهم فقیری بی نیاز باشم که جاذبه های مادی زندگی مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.
خدایا : خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم .
خدایا : دردمندم روحم از شدت درد می سوزد قلبم می جوشد احساسم شعله می کشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه می زند تو مرا در بستر مرگ اسایش ده .
خسته شده ام پیر شده ام دلشکسته ام ناامیدم دیگر ارزویی ندارم احساس میکنم این دنیا دیگر جای من نیست با همه وداع می کنم و می خواهم فقط با خدای خود تنها باشم .
خدایا : به سوی تو می ایم از عالم و عالمیان میگریزم تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده.
حالا که رفته ای
حالا که رفته ای
نامت را بر سنگی می نویسند
و به همین سادگی
زمستان اغاز می شود .
حالا که رفته ای
پرنده ای آمده است
در حوالی همین باغ رو به رو
هیچ نمی خواهد
فقط می گوید :
کو کو ؟
حالا که رفته ای
تو را مرور می کنم
با همان کت خاکستری
موهای خاکستری
و خاکستر خنده هایی
که باد به سراغشان آمده است .
حالا که رفته ای
گلدان کنار پنجره خالی است
بر می گردم
از پیراهنت گلی می چینم
این گونه بهتر است
خاطره ها پیر نمی شوند
حالا که فته ای
نه باد می آید و
نه برگی دست تکان میدهد
انگار
زمان متوقف شده است برای من
که بی کلید
پشت همه درها مانده ام .
حالا که رفته ای
باور کن
سال های سال
تو را نبوسیدیم
تا زنده بمانی
حیف شد
تو را نبوسیدیم .
حالا که رفته ای
نه ستاره ها را دوست دارم
نه آفتاب را
چگونه بی تو میمیرند و
زنده می شوند ؟
حالا که رفته ای
این روزها دلتنگم
دلتنگم که رفته اند
آن روز ها
حالا که رفته ای
هر صبح
گونه های هر دو اتاق
تاریک است
تاریک از شبی که نرفته است .
حالا که رفته ای
بی دلیل در می زند
هیچ آمدنی گرمم نمی کند .
سلام به دوستای گل .
امیدوارم حاله همتون خوب باشه .
نماز و روزه هاتونم قبول حق تعالی .
ما رواز دعاهای قشنگتون دریغ نکنیدااا .
اصل مطلب :
یکی ازدوستای من می خواد یه وبلاگ گروهی راه بندازه .
دوست داره که بچه های با تجربه ای مثل شما کمکش کنن .
خودش وارده ها . میخواد با همکاری شما یه محیط باحالیو درست کنه.
خوب حالا دوستای نازنین هر کی موافق به (Id)ایشون ( P.m) بذاره .
مرسی که این متن و خوندید .
موفق و شاد باشید .
اینم ( Id )
دو نفر که همدیگر رو خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند , با خواندن
یک جمله معروف از هم جدا می شوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هر کدام در انتظار دیگری
همدیگر رو نمی بینند .
چون هر دو به صورت اتفاقی به جمله شکسپیر بر می خورند : (( عشقت را رها کن , اگر
خودش برگشت , مال توست و اگر بر نگشت از قبل هم مال تو نبوده ))
رازهای عشق
راز اول عشق : راز عشق در تواضع است . این صفت نشانه ی تظاهر نیست .بلکه نشان دهنده ی احساس .
و تفکری قوی است . اگر عقاید شریک زندگی ات با هات متفاوت است با احترام به نظر هایش گوش کن
احترام باعث میشود او خودش باشد .
راز دوم عشق : راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید . عشقی که آزادانه هدیه
نشود اسارت است .
راز سوم عشق : راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید . کم کم یاد
میگیرید چگونه بدون کلام رابطه برقرار کنید .
سلامممممممممممممممممممممم
دوستای عزیزم . روزه هاتون قبول .
ایشا لا... هرچی از خدا می خواین بهتون بده .
ما رو از دعاهاتون دریغ نکنیدا .
تا وقتی که دستام 2 تا دست تو رو داره
تنهایی و تنها موندنم معنی نداره
100 سال با تو بودن مثه یک عمر 2 روزست
همتات بهابد توی دلم پا نمی ذاره
الهی که خدا این شب و روزا رو نگیره
شاذی باشه تو زندگیمون غصه بمیره
اصلا واسه ما 2 تا باشه حکم الهی
بی همدیگه بودن یعنی گناه کبیره
انگار وسط فصل بهارم
دارم خواب می بینم یا که بیدارم
چشمات واسه من باغ بهشته
همه رنگای دنیا رو نوشته
پابند دلم باش
پروانه عاشق
لب های تو مثل گلبرگ شقایق
با تو قد دریام
بی تو مثه مرداب
اگه اینها یه خوابه
نذار بپرم از خواب
رمضان ماه خوبان
حلول رمضان 12 /6/86 شمسی مصادف با 1/9/1429 قمری است . می بینید
چگونه زمان سریع و پر شتاب از ما می گذرد ؟
همچون پلکی که در ثانیه ای زده شود .سال ها از پس یکدیگر می ایند و می روند و رمضانی از پس رمضان دیگر فرا می رسد و شکوه و عظمتش را بار دیگر به رخ عالمیان می کشاند . آری همان ماه سرور آزادگان ٬ آن اولین شهید محراب حضرت علی (ع) همان ماه رحمت و بخشش و نور .
ماهی که باید دهان جسمانیت را بر طعام دنیایی بسته داری تا دهان حقیقی
وجودت ٬ تو را سیراب گرداند از طعامی معنوی و پاک و اهورایی .
ای که تو را نوری در دل است و طلب یار می کنی ٬ قدم بردار و بی هیچ تملق و تظاهری پای بر سر این سفره آسمانی گذار و تو را که حب مال و عشق دنیا در سر است نیز مژده ای دارم ;
(( بدان و آگاه باش که هر آنچه در این ماه بر بندگان مومن حق روا کنی حال دستگیری مستمندی باشد یا صله ارحام دور و رانده شده ات و یا عبادت از بیماری و یا ادای قرض مومنی همه و همه را تا پایان سال به تو به 10 برابر پاداش خواهند داد پس غفلت جایز نیست زیرا این ماه از آن همه است چه انکه عشق یار در سر دارد و چه انکه عشق مال .
آیا می دانید : هرگاه شما به کسی قرض و الحسنه دهید در واقع به خدا وام داده اید و اوست که می گیرد و ان را به چندین برابر اضافه پس می دهد .
آیا می دانید : محبوب ترین بندگان نزدخداوند تقوا پیشه کنندگان هستند , یعنی انان که صابر, راستگو, فرمانبردار و انفاق کننده و استغفار کننده در سحرگاهان .
آیا می دانید : خداوند یوسف را به واسطه فراموش کردن خداوند و در خواست نجات خود از پادشاه به جای خداوند مجازات کرد و چندین سال به مدت حبس او افزود .
آیا می دانید : خداوند به پاس تعجیل حضرت زکریا و همسرش در کارهای خیر با وجود نا زایی همسر زکریا به انان فرزندی به نام یحیی عطا کرد .
روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد
در رگ ها نور خواهم ریخت
و صدا در داد ای سبدهاتان پر خواب سیب آوردم سیب سرخ خورشید
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ
دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت جار خواهم زد : ای شبنم شبنم شبنم
رهگذاری خواهد گفت : راستی را شب تاریکی است کهکشانی خواهم دادش
روی پل دخترکی بی پاست دب کبر را بر گردن او خواهم آویخت
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ‚ دل ها را با عشق سایه ها را با آب شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد
خواهم آمد پیش اسبان ‚ گاوان ‚ علف سبز نوازش خواهم ریخت
مادیانی تشنه سطل شبنم را خواهم آورد
خر فرتوتی در راه من مگس هایش را خواهم زد
خواهم آمد سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
پرنده ی مهاجر ....
ای پرنده مهاجر ....
سفرت سلامت اما...
به کجا می ری عزیزم
قفست تموم دنیاست
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تو همیشه سوت و کوری .
میگذره روزای عمرت روی جاده های خلوت
تا بخای برگردی خونه گم می شی تو باغ غربت .
واسه ما فرقی نداره هر جا باشی شب نشینیم .
دل من
دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره
ولی خیلی تنگ میشه گاهی میترسم بمیره
اما بازم به خودش میاد و سوسو می زنه
باز حیاط خلوت سینمو جارو می زنه
می گمش تا کی می خوای عاشق بشی و بشکنی
به روی خودش نمی یاره
می پرسه با منی .
سلام دوستا ی گلم امیدوارم حالتون خوب باشه . و من و با نظراتتون خوشحال کنید .
من به دلیل اینکه 1هفته نیستم نمی تونم اپ کنم تلافی اون چند روز و کردم کلی مطلب نوشتم .
امیدوارم خوشتون بیاد . دوستون دارم .( فاطیما)
عشق را تجربه کن
گل من قلبت را به خداوند بسپار ....
ان همه تلخی و غم , این همه شادی و ایمانت را ....
گاهی از عشق گذر کن و دلت را , بسپار ....
به خداوندی که
خوب می داند گل من ;
سهم تو از دل چیست ... !
گاه , دلتنگ شوی ,
گاه بی حوصله و سخت غریب !
و زمانی را هم , غرق شادی و پر از خنده وعشق ...
همه را ای گل ناز , به خداوند سپار ....
خاطرت جمع , عزیز ! که عدالت ; خصلت مطلق اوست ....
گل نازم ; این بار
چشم دل را وا کن !
دست رد بر دل هر غصه بزن !
حرف هایت را , گرم و ارام و بلند , به خداوند , بگو ....
عشق , را تجربه کن !
حرف نو را این بار, از لب شاد چکاوک بشنو !
قطره ابی بچکان; بر کویر دل وبر بایر این عاطفه ها .... !
گل من , در این سال که پر از روز و شب است ,
و پر از خاطره های تازه !
چشم دل را , نو کن
و شبیه شب و شبنم , غرق موسیقی باش !
لحظه ها می گذرند , تند و بی فاصله از هم ....
مثل ان لحظه که دیروز شد و
مثل ان روز که انگار, گلم ;
هرگز از راه نرسید ... !
اری ای خوب قشنگ ;
زندگی , امدن و رفتن نیست ....
خاطره ها هستند , گاه شیرین و گهی تلخ و غریب !
بهتر ان است که در روز جدید ,
فکر را نو بکنیم , عشق را , سر بکشیم
کاش می دانستی در سحرگاه یکی صبح بهار همچو خورشید جهان را دیدن به تن خسته شب آب سحر پاشیدن وندر آن شوکت باغ و گل و ریحان دیدن سوسن و یاسمن و سنبل و نسرین چیدن چه صفایی دارد .کاش می دانستی زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی جنبش و جاری شدن است .زندگی کوشش و راهی شدن است از تماشاگه اغاز حیات تا به جایی که خدا می داند.
عشق مجنون
یه روز دیدن مجنون نشسته هی با دستش می نویسه لیلی .... هی گریه میکنه .... اشکش در میاد
.... اسم لیلی پاک میشه ..... خاک مبدل به گل میشه ..... گفتن چی کار می کنی مگه دیوونه
شدی گفت
چون میسر نیست ما را کام او عشق بازی میکنیم با نام او .
گريه .........
وقتي گريه كردم گفتند بچه اي !
وقتي خندیدم گفتند ديونه اي!
وقتي جدي بودم گفتند مغروري !
وقتي شوخي كردم گفتند سنگين باش!
وقتي سنگين بودم گفتند افسرده اي!
وقتي حرف زدم گفتند پــــرحرفي !
وقتي ساكت شـدم گفتنـد عاشقي!
اما گريه شايد زبان ضعف باشد ،شايد خيلي كودكانه،
شايد بي غرور، اما هرگاه گونه هايم خيس مي شود
ميدانم نه ضعيفم، نه يك كودك. مي دانم پر از احساسم.
كودكي.........
بر درخت اقاقيا تكيه ميدهي
و برگها مي ريزند
برگها كوچك و زرد پناهت ميدهند
ابرها مي آيند و تو بارانها را خواهي ديد
و پنجره هايي كه هر روز با حجم تنهـايي آدم
شكلي دوباره مي گيرند
با شانههاي خميده تكيه ميدهي و نگاه ميكني
صداي تابي كه آرام، ميآيد و ميرود
ميآيد و ميرود...........
كودكي تاب خورده است و رفته است
با گيسواني لرزان در باد....و تو
تو هنوز نگاه ميكنـي به رد گامهايي كه بر شنها دويده اند
بر شنها ميدوي امَا،امَا كودكي باز نمي گردد!!!
بر درخت اقاقيا برگي نمانده است !!!!!
برتري عشق.......
عشق هدف حيات و محرك زندگي من است
و زيباتر از عشق چيزي نديده ام
و بالاتر از عشق چيزي نخواسته ام.
عشق است كه روح مرا به تموج وامي دارد،
قلب مرا به جوش ميآورد،
استعدادهاي نهفته من را ظاهر مي كند،
مرا از خودخواهي و خودبيني مي رهاند،
دنياي ديگري حس مي كنم، در عالم وجود محو مي شوم،
احساسي لطيف و قلبي ديدهاي حساس و زيبابين پيدا مي كنم،
لرزش يك برگ، نور ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب
احساس و روح مرا مي ربايند و از اين عالم مرا به دنياي ديگري مي برند …
اينها همه و همه از تجليات عشق است…
و من قدر خود را بزرگتر از آن مي دانم كه محبت خويش را از
كسي دريغ كنم حتي اگر آن كس محبت مرا درك نكند
و به خيال خود سوءاستفاده نمايد. من
بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم
يا در ازاء عشق تمنائي داشته باشم، من در
عشق خود مي سوزم و لذت مي برم و اين لذت بزرگترين پاداشي است
كه ممكن است در جواب عشق به حساب آيد.
الهي.........
وقتی ماه را در آسمان می بینم قلب کوچکم چه شاد می شود که چشمانم هنوز یارای دیدن نور را دارد.میشود شروع کرد ، می شود از اول مشق عشق را نوشت و این بار در دفتر قلب تو، میدانم می گذاری بنویسم.بارها زیر لب زمزمه کردم الهی و ربی من لی غیرک.... ولی این بار وجودم فریاد می زند الهی و ربی من لی غیرک .... چرا که از آدمیان خسته ام خدایم .به جرم عاشقی محکومت می کنند. خیال بافت می خوانند، رویایی ات تصور می کنند و هزار وصله دیگر به مرام عاشقی ات می دوزند.
الهی ! در سکوت افتاده ای بیش نیستم، تو دلیل سکوتم را می دانی، و این فرقه چه آسان سکوتم را هم محکوم کردند .
الهی! می گذارم تا باز هم بگویند، چرا که تو را دارم و تو مرا بس.
الهی ! گفتی خریدار دل شکسته ای، آوردمش ولی ارزان نمی فروشمش. میدانم بهتر از تو خریداری پیدا نمی کنم میدانم با من راه می آیی.
الهی ! ببین در راه مانده ای هستم دلتنگ وصال، دلتنگ آغوش یار، دلتنگ شنیدن صدای قلب یار. الهی دریاب !
الهی ! سادگی را به من ارزانی کن هرچند مجازاتم کنند، الهی! جنون عطا کن. جنون ، جنون ، جنون.
الهی ! کودکان چه معصوم می خندند ، کودکی عطا کن .
الهی ! خدایم! یاری ام ده که در مقابل این قوم هیچوقت سر تعظیم فرو نیاوردم چرا که سجده گاه من و تعظیم من فقط و فقط برای توست.
الهی ! یاری ام ده مقاومت کنم و بر نامهربانان لبخند بزنم. الهی یا ربی دل بی کینه عطا کن، دل بی کینه عطا کن خدایم .
الهی ! وقتی غنچه ای کوچک با نور خورشیدت شکوفا میشود وای به احوال من که با نور تو قلبم تاریک بماند و به روشنایی سلام نکند .
خدایم ! حرف بسیار است در خلوتهایم برایت سخنها دارم ......
هرکجا که هستي
در اعماق جستجو کن .
زمين را هرقدر ميتواني بيشتر حفر کن .
زيرا هميشه چشمهها در اعماق زميناند .
بگذار تاریک اندیشان فرياد بر آورند :
همیشه در اعماق جهنم است .
من نشاني از تو ندارم،اما نشانيام را براي تو مينويسم:
در عصرهاي انتظار،به حوالي بي كسي قدم بگذار! خيابان غربت
را پيدا كن،وارد كوچه پس كوچههاي تنهايي شو! كلبهي غريبيام را
پيدا كن، كنار بيد مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهاي رنگيام، در كلبه
را باز كن و به سراغ بغض خيس پنجره برو! حرير غمش را كنار بزن! مرا خواهي
ديد با بغضي كويري كه غرق انتظار است، پشت ديوار دردهايم نشستهام..........
وقتي نيستي.....
وقتي نيستي نه هستهاي ما چونان كه بايدند،نه بايدها
مثل هميشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض ميخوانم
عمري است لبخندهاي لاغر خود را در دل ذخيره ميكنم
براي روز مبادا........
اما در صفحه هاي تقويم روزي به نام روز مبادا نيست
آن روز هرچه باشد،روزي شبيه ديروز،روزي شبيه فردا،
روزي درست مثل همين روزهاي ماست.
اما كسي چه ميداند،شايد امروز نيز روز مبادا باشد.
وقتي نيستي،نه هستهاي ما چونان كه بايدند،نه بايدها
هر روز بي تاب، روز مباداست.
آيينهها در چشم ما چه جاذبهاي دارند...
آيينهها كه دعوت ديدارند.......
ديدارهاي كوتاه از پشت هفت ديوار ....
ديوارهاي صاف،ديوارهاي شيشهاي شفاف،
ديوارهاي تو،ديوارهاي من،ديوارهاي فاصله بسيارند.
آه.......ديوارهاي تو همه آيينهاند،
آيينههاي من همه ديوارند.
زندگی زیباست اما نه به زیبایی حقیقت
حقیقت تلخ است اما نه به تلخی انتظار
و انتظار سخت است اما نه به سختی جدایی ، جدایی ، جدایی
بزرگترین شکست در زندگی فرار از حقیقت است .
کاش می شد عشق را تفسیر کرد
دانه های اشک را تکثیر کرد.
رسم زندگي اين است روزي کسي را دوست داري و روز بعد تنهايي به همين سادگي او رفته است و همه چيز تمام شده مثل يک مهماني که به آخر مي رسد و تو به حال خود رها مي شوي چرا غمگيني ؟ اين رسم زندگيست پس تنها آواز بخوان.
